آرمان خالقی عضو هیأت مدیره و دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در گفت‌وگو با جام جم آنلاین:

ببینید | شعار سال را تبدیل به شعور سال کنیم | دولت اعتبار و اعتماد را به بورس پس بدهد

تشریح شرایط اقتصادی ایران یکی از سنگینترین اقداماتی است که کارشناسان اقتصادی میتوانند انجام بدهند. آرمان خالقی عضو هیئت مدیره و دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران میگوید بررسی کردن هر یک از لایه های اقتصادی نیاز به یک کار جامع و دقیق دارد.
تشریح شرایط اقتصادی ایران یکی از سنگینترین اقداماتی است که کارشناسان اقتصادی میتوانند انجام بدهند. آرمان خالقی عضو هیئت مدیره و دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران میگوید بررسی کردن هر یک از لایه های اقتصادی نیاز به یک کار جامع و دقیق دارد.
کد خبر: ۱۵۰۳۷۶۶

او در گفت و گوی خود با جام جم بیش از هر چیزی روی کاهش ارزش ملی پول ایران تاکید می‎کند و بابت اینکه پول حاصل از فروش نفت در زمینه خرید مواد غذایی مصرف می‎شود نقدهای زیادی دارد.

ماحصل گفت و گو با دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران به شرح زیر است: 

تعداد بازدید : 4
تعداد بازدید : 5

شعار سال مبنی بر سرمایه گذاری برای تولید چقدر در جریان‎های اقتصادی کشور تبدیل به واقعیت خواهد شد؟ 
در ابتدای هر سال شعاری انتخاب و اهدافی تعیین می‎شود اما گویا برخی فقط می‎شنوند ولی همراهی نمی‌کنند. عملی شدن شعار سال دغدغه همیشگی سال بوده است. ما شعار را می‎شنویم اما چقدر دستگاه‎های ذی‌ربط آن را سرلوحه کار قرار می‎دهند؟ وقتی موضوعی که به عنوان شعار سال اعلام می‎شود ما باید آن را به عنوان عملیات اجرایی در نظر بگیریم. این شعارها یک پله رو به بالا است. ما قرار نیست برگردیم و اسم پله را عوض کنیم. آن موضوعات را باید پشت سر بگذاریم. موضوعات هم باید یک روال مستمر برای ما داشته باشد. اگر در مورد جهش تولید صحبت می‎کنیم بعد از اتخاذ تصمیمات باید روال را طی کنیم. الان اگر بحث سرمایه‎گذاری در تولید مطرح می‎شود باید بررسی کنیم اگر می‎خواهیم این موضوع محقق شود چگونه باید بسترسازی کنیم؟ سرمایه گذاری در تولید چیزی نیست که یک روزه و یک شبه اتفاق بیفتد. اقداماتی در این راستا باید به انجام رسد تا سرمایه گذاری شکل بگیرد!

چه چیزی لازم است تا سرمایه گذاری شکل معقولی به خود بگیرد؟
مهم‎ترین موضوع این است که اقتصاد باید با امنیت همراه باشد. جایی که امنیت نباشد سرمایه گذاری هم نخواهد شد و برعکس فرار سرمایه اتفاق خواهد افتاد. از سوی دیگر باید ترتیبات و تصمیم‎گیری‎های لازم فراهم شود تا سرمایه گذاری انجام شود. سرمایه گذار به این نگاه می‎کند چقدر تضمین وجود دارد تا در بستر کاری مالکیت سرمایه او محفوظ باشد و مخاطرات و تهدیدات به حداقل برسد و ریسکی نداشته باشد. همچنین تصمیمات خلق الساعه هم حذف شود. این چیزی است که سرمایه گذار باید با پوست و گوشت خودش حس کند. متاسفانه عملکرد ما در بخش سرمایه گذاری خوب نیست. بخش خصوصی نمی‎تواند چندان سرمایه گذار جذب کند و سرمایه گذار خارجی هم به ایران نمی‎آید. دلایل متعددی دارد که باید بررسی کنیم. آیا در ایران توانسته‎ایم محیط خوبی برای کسب و کار جهت حضور سرمایه گذار فراهم کنیم؟ آیا کاری کرده‎ایم که سرمایه گذاری در بخش تولید سودآور به نظر برسد تا سرمایه گذار سرمایه خود را از بخش‎های غیرمولد  خارج کرده به در بخش مولد انتقال دهد. به نظر می‎رسد که در این زمینه موفق نبوده‎ایم. ایران در زمینه ریسک سرمایه گذاری شاخص خوبی نسبت به کشورهای پیشتاز جهان ندارد. 

راهکار شما برای تسهیل چالش‎ها چیست؟
ما قانونی به نام بهبود مستمر محیط کسب و کار داریم. بر اساس این قانون محیط کسب و کار باید جهت سرمایه گذاری بهبود یابد. برای تمام این موضوعات در دنیا شاخص و متر و معیار وجود دارد. در حال حاضر رتبه ما در محیط کسب و کاری دنیا رتبه خوبی نیست. رتبه ما هیچ وقت زیر 100 نبوده و همیشه در رتبه 140 به بعد رتبه داشته‎ایم. در کل به این منوال است که وقتی شما کسب و کاری را شروع می‎کنید، ارزیابی می‎شود که چقدر زمان برای شما صرف می‎شود و چه مقدار زمان می برد تا مجوز بگیرید. در کشور همسایه مجوز کسب و کار یک روزه صادر می‎شود اما در ایران تعلل زیادی وجود دارد. پس به راحتی اینجا متوجه می‎شویم یکی از شاخصه‎های کسب و کار را نداریم. از سویی سرمایه گذار خارجی وقتی متوجه می‎شود سیستم بانکی ما سرعت بالایی ندارد دلسرد می‎شود. موضوع بهبود شاخص‎ها باید تبدیل به یک رویکرد و پروژه شود و تمام دولت نیز باید به آن باور داشته باشد. امسال اگر تمام توان ما روی عملی کردن شعار سرمایه گذاری برای تولید است باید در پایان سال حساب کنیم چه کارهایی در این حوزه اجرایی شده است. ما وقتی که با شعار سال روبرو می‎شویم رو به جلو حرکت می‎کنیم بدون اینکه برنامه‎ای داشته باشیم. قوانین باید اصلاح شود تا آن را اجرا کنیم. باید اصلا تعیین کنیم وظیفه هر دستگاه در این موضوع چیست؟ زمانی که موضوعی تعیین می‎شود، هر کسی باید برای خودش مشخص کند من کجای این برنامه هستم. اگر بر فرض من متصدی بنگاه اقتصادی هستم باید ببینم چطور می‎توانم دیگران را ترغیب به سرمایه گذاری در این زمینه کنم؟ چه چیزهایی باید فراهم کنیم تا سرمایه گذار جذب شود؟ اگر در مجلس هستم، چه تسهیلاتی میتوانم فراهم کنم؟ چطور میتوانم سرمایه گذار را مجاب کنم تا سرمایه مالی و پولی خود را برای توسعه کشور هزینه کنند؟ انجام اینها زیرساخت، بستر و مشوق می‎خواهد. اگر لازم باشد معافیت مالیاتی برای سرمایه گذاران بگذاریم و سایر تسهیلات را فراهم کنیم. برای تولید تجهیزات پیشرفته لازم است برای سرمایه گذار مانع ایجاد نکنیم تا از حضور در تولید دلسرد نشود. اگر قرار است بدون برنامه پیش برویم شعار سال در حد همان شعار باقی می‎ماند. شعار سال را باید تبدیل به شعور سال کنیم. در این زمینه حتما باید برنامه داشته باشیم، بدون برنامه حرکت کردن و باری به هر جهت حرکت کردن ما را به جایی نمی‎رساند.

شاید راه رسیدن به هدف را نیاموخته‌ایم!

ما یک هدف را تعیین می‎کنیم و در مسیر رسیدن به آن به هر نقطه‎ای برسیم می‎گوییم به هدف رسیده‎ایم چون برنامه‎ای نداشتیم. این موضوع از آن دست کارهاست که تکلیف همه باید در آن مشخص باشد، از بخش خصوصی و مجلس گرفته تا سایر افراد و نهادها. نقش هر کسی باید تعیین شود. امسال 1404 است، سال پایان سند چشم انداز کشور. قرار بود در یک نقطه‎ای از افتخارات باشیم و صد افسوس که نیستیم و در حال حاضر فاصله ما هم با آن نقطه زیاد است. بهترین کشور منطقه شدن در زمینه‎های صنعت، سلامت، تجارت و سایر موارد که در سندچشم انداز تدوین و تکلیف برای همه شده بود امکان پذیر نیست. اصلا درباره ای سند چشم انداز صحبت هم نمی‎کنیم. انگار نه انگار که باید به این هدف می‎رسیدیم و نرسیدیم. چرا جا ماندیم؟ باید آسیب شناسی کنیم و ببینیم چه چیزهایی باعث شد که به اهداف سند چشم انداز نرسیم. یکی از کارهای مهم این است که باید برای سرمایه گذاری در بخش تولید کار کنیم چون یک شبه به آن نمی‎رسیم. اینطور هم نباید باشد که بگوییم امسال به این هدف نرسیدیم و این شعار محقق نشد و برای شعار سال جدید آماده می‎شویم. همه هم فکر می‎کنیم شعار سال آینده هم اقتصادی و برای بخش تولید خواهد بود. وقتی ما که کاری انجام نمی‎دهیم باید همه سال شعار ما اقتصادی باشد. 

برای افزایش مشارکت اقتصادی در حوزه های مالی مولد و پایدار؛ چه حمایت‎هایی از چه کسانی و از چه نهادهایی لازم است؟
 چه کسی باید حمایت کند؟ ابتدا باید ببینیم چه کسی سیاست گذاری می‎کند؟ ریل باید درست سر جای خودش قرار بگیرد. هر کسی باید نقش خود را بداند. وقتی از حمایت می‎شنویم یاد دولت می‎افتیم. همینطور حمایت قانونی را از مجلس و یا قوه قضاییه می‎طلبیم. ما باید موضوعات را دسته بندی کنیم. موضوع مان را با نگاه بلندمدت یا میان مدت و کوتاه مدت باید ببینیم و چاره‌جویی کنیم. یک سری موضوعات بزرگ وجود دارد مثل آنچه که در چند روز اخیر در کشور ما در رابطه با مذاکرات با آمریکا وجود داشته است. موضوع بهبود مناسبات بین‎المللی و رفع تحریم‌ها را باید بسیار پراهمیت تلقی کنیم. این موضوع باید حل شود و ما باید بیرون از مرزها به دنبال مناسبات قابل قبول بین‎المللی باشیم. هم محترم باشیم و هم احترام بگذاریم. باید بدانیم در بازی معاملات بین المللی کجا هستیم و سهم ما از اقتصادی بین المللی چقدر است. کشور با وجود پتانسیلی که دارد از سهم خود در مناسبات بین‎المللی دور مانده است. 

با این ساختار، نقش مجلس در اقتصاد کشور را ارزیابی می‎کنید؟
مجلس در حال تصویب کردن طرحی است که بر اساس آن پنج شنبه‎ها را تعطیل رسمی اعلام کند. از طرف دیگر هم علی رغم علم نظرات کارشناسی در برابر تغییر ساعت فصلی هم مقاومت می‌کند! این موضوع یعنی غیر اتلاف انرژی به دلیل ثابت ماندن ساعت رسمی، تعداد روزهای کاری هفته به نصف تقلیل پیدا می کند! اصلا انگار برای قانون گذاران مهم نبود که سال گذشته شعار جهش تولید داشتیم و امسال شعار سرمایه گذاری برای تولید. پافشاری زیادی هم روی این موضوع وجود دارد. این چه همسویی با شعار سال دارد؟ یک روز کامل اقتصادی را قرار است از چرخه اقتصادی ایران بگیریم. در اقتصاد بین‎الملل یک پنجشنبه تعطیل یعنی یک روز کار نکردن با دنیا. در شرایطی که ما می‎خواهیم پنجشنبه را تعطیل کنیم جمعه را هم از قبل تعطیل داشتیم. در دنیا هم که روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل است. پس چهار روز با دنیا قطع ارتباط می‎شویم. قطعی‎های برق را هم امسال داشتیم. در برابر این اصرار مجلس، چه مقدار برای حل این چه زمانی برای این بحران انرژی که در دو سال اخیر شدت پیدا کرد تدبیر اندیشید؟ مجلس باید برای بحران انرژی پا پیش بگذارد. طرح های تشویقی و تنبیهی در این رابطه خالیست. مجلس باید به این موضوع ورود کند. سرمایه گذاری در تولید زمانی اتفاق می افتد که زمینه‎های سرمایه گذاری جذاب باشد. وقتی که این جذابیت و منفعتی نداشته باشد چه نوع سرمایه گذاری توسعه پیدا خواهد کرد؟ 

حس امنیت برای سرمایه گذاران چطور ایجاد خواهد شد؟ 
قوه قضاییه که یکی از قوای سه گانه کشور است یکی از ارکانی که می‎تواند در ایجاد حس امنیت برای فعالان اقتصادی کار کند قوه قضاییه است. نوع برخورد قوه قضاییه با فعالان اقتصادی باید تخصصی باشد. نمی‎توان آن را با سایر محاکم قضایی آن را مقایسه کرد. باید دادگاه‎ها به صورت تخصصی به امور اقتصادی رسیدگی کنند و قضات در مورد موضوعات تخصصی از آگاهی کامل برخوردار باشند. دادگاه‎های تخصصی در این زمینه باید تشکیل شود. قوه قضاییه باید از مالکیت بخش خصوصی صیانت می‎کند و حتی اگر یک مدیر دولت ترک فعل کند از سوی قوه قضایی مورد بازخواست قرار می‎گیرد. موضوع سرمایه گذاری یک موضوع مهم وجود دارد، ایجاد جذابیت. ایران را باید به عنوان یک محیط قابل سرمایه گذاری جلوه بدهیم. سرمایه گذار چقدر از زمینه‎ای که برای سرمایه او ایجاد کرده‎ایم رضایت دارد؟ او از محیطی که در آن کار می‎کند چقدر رضایت دارد؟ اگر سرمایه گذار خارجی ببیند سرمایه گذار داخلی مالش را در دستش گرفته و به دنبال جایی برای سرمایه گذاری در خارج از ایران است هرگز به کشور ما نمی‎آید. هیچکس وارد چنین محیطی نمی‎شود. فرض کنید میخواهید سکه طلا بخرید. وقتی می‎بینید همه صف بسته‎اند که سکه طلا بفروشند قطعا از خرید پشیمان می‎شوید. دچار تردید می‎شوید. وقتی همه صف بسته‎اند تا سرمایه خود را بفروشند و از اینجا بروند چرا یک نفر باید بیاید سرمایه گذاری کند؟ بنابراین بحثی که وجود دارد این است باید آنهایی که دستشان در آتش سرمایه گذاری کشور است به سرمایه گذاری بیشتر در کسب و کارها تشویق شوند. بسیاری از کسانی که کار سرمایه گذاری در کشور انجام می‎دهند از جان مایه می‎گذارند و سودی هم منتفع نمی‎شوند. در واقع سفره‎ای پهن کرده‎اند و بانی زنجیره اشتغال هستند. این کسب و کار باید ادامه پیدا کند تا بلکه گشایش و فرجی شود. اینها را باید دریابیم. اینها یکی از بهترین منادیان اقتصادی کشور هستند. اصلا کسانی هستند که می‎توانند برای سرمایه گذاری مذاکره کنند و سرمایه گذار خارجی هم بیاورند و دیگر داخلی‎ها را نیز وارد این چرخه کنند. اینطور نیست که ما بخواهیم در باغ سبزی برای سرمایه گذاری به نام ایران به خارجی‎ها نشان بدهیم. باید بستر آن را فراهم کنیم. 

بورس می‌تواند عاملی برای فرار سرمایه گذاری باشد؟ 
ما تاکیدی از سوی رهبر معظم انقلاب داشت مردم چطور سرمایه های خرد و کلان خود را برای تولید بگذارند. فاجعه‎ای در بورس کشور اتفاق افتاد. افراد معدودی در بورس کار می‎کردند و همه چیز را بلد بودند و کار معامله را انجام می‎دادند. از یک تاریخی ما جمع کثیری از مردم را وارد بورس کردیم. خیلی‎ها صاحب کد بورسی شدند و بورس ما نسبت به جمعیتی که کشور دارد بسیار بزرگ شد. در این بازار یک سری اتفاقات افتاد که همه حس کردند روند صعودی است. خیلی‎ها شروع کردند به خریدن سهام. این اتفاق به دلیل خطای دولت که زمام و مسئولیت در قبال این شرایط دارد رخ داد. این تغییرات منجر به اتفاقات ناگواری در بورس شد. دولت باید قانونا، شرعا و به عنوان مسئول هشدار میداد و نداد. مسئولین وقت دولت بابت اتفاقاتی که در بورس افتاد مدیون مردم هستند. جایی که سهام جمع و تبدیل به سرمایه بزرگ می‎شود باید به عنوان یک محرک بزرگ اقتصادی کشور باشد. اما در آن مقطع بزرگ‎ترین آسیب به اعتماد مردم وارد شد و سرمایه اجتماعی از بین رفت. بورس که می توانست جایی برای مولد شدن پول مردم باشد به اعتمادها خدشه وارد کرد. با توجه به آسیبی که بورس خورد خیلی از کسانی هم که از قبل آنجا سرمایه گذاری می‎کردند به دنبال این بودند و به دنبال این هستند که سرمایه خود را از بورس بیرون بکشند. نیروی گریز از مرکزی در بورس وجود دارد که تا آمد پا بگیرد همه چیز را به هم ریخت. دولت باید برنامه‎ای جدی داشته باشد تا اعتبار را به بورس برگرداند. جایی که مردم به آن اعتماد کنند و سرمایه خود را در آن قرار بدهند. مردم آن خاطره تلخ را باید فراموش کنند و سرمایه‎های خود ولو بسیار کوچک به بورس بسپارند. بانک‎ها و شرکت‎های سهامی عام، صندوق‎های تامین سرمایه که برای تولید تامین نیاز می‎کنند باید دوباره بستری برای سرمایه گذاری مردم باشند. ما باید اعتبار و اعتماد به بورس پس بدهیم. 

ارز هم همچنان می‎تازد. با این چالش و موضوع یارانه‌های بی‌هدف در نهایت چه باید کرد؟ 
در چند سال اخیر سقوط‎های مکرری ارزش ریال داشت. ما می‎گوییم ارزش ارز بیشتر شد اما نمی‎گوییم ریال سقوط کرد. به هر حال بی‎سیاستی، بی‎تدبیری و سومدیریت‎ها باعث سقوط ارزش پول ملی ما شد. روز به روز ارزش پول ما پایین‎تر می‎آید. البته اتفاقی که رخ داده خارج از توان و ظرفیت بخش خصوصی بود. سیاست‎های اقتصادی کشور بر مبنای رشد نیست و نتوانسته آن رشد مورد نظر را محقق کند. ریسک‎های مختلفی در این زمینه وجود دارد و با تحریم هم روبرو هستیم. محدودیت‎ها هم زیاد است. ما در این میان با یک اتفاق روبرو هستیم، در  واقع تحمیل می‎شود که ارز باید در یک نقطه مشخص باقی بماند. اتفاق بعدی که می‎افتد این است که دولت قدرت نگه داشتن ارز در آن نقطه را ندارد. اختیار از دست خارج می‎شود و سپس ما به صورت جهشی قیمت ارز را حس می‎کنیم. این از لحاظ روانی بیشتر آسیب می‌زند. البته به هر نقطه‌ای هم می‌رسد خاصیت چسبندگی پیدا می‌کند. منظور این است که من به عنوان یک شهروند برای مقابله با تورم بخشی از مال خود را تبدیل به طلا و ارز می‌کنم. این باعث می‌شود که من دلم نخواهد قیمت ارز کم شود. دلمان نمی‌خواهد ارزش پول ملی بالا برود چون فکر می‌کنیم ضرر کرده‌ایم. منافع کوچک خودمان را به هر چیزی ترجیح می‌دهیم. این بی‌باوری به اقتصاد کشور به وجود آمده است. این چسبندگی به وضعیت کنونی باعث شده بسیاری از افراد بگویند اگر ارزانی شود چه اتفاقی می‌افتد؟ ارزش خانه و ماشین و دارایی‌های من پایین بیاید و این خوب نیست، پس کاش هیچ وقت پایین نیاید. ما فکر می‌کنیم با پایین آمدن قیمت‌ها ما فقیرتر می‌شویم اما اصلا به این فکر نمی‌کنیم که این در کوتاه مدت و یا بلندمدت همه چیز را در ابعاد مختلف اقتصادی بهتر می‌کند. قدرت خرید افراد با قدرتمندتر شدن ارزش ریال بیشتر خواهد شد و این چیزی است که خیلی‌ها متوجه آن نیستند. دولت قشر بزرگی کارمند دارد و حقوق بگیر دولت هستند. ما یک دولت حجیم و فربه هم داریم. هزینه‌های اجرایی و اداری دولت برای این جمعیت بالاست و روند بوروکراسی سنگینی به کشور تحمیل شده است. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۳ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها